داستان های اکسو
داستان های اکسو

داستان های اکسو

innocent-part4

ی گناه پارت4

امیدوارم خوشتون بیاد 

 

مین آهه=

نامه رو هزار بار خوندم و هر دفعه بیشتر تعجب می کردم. که آپا و ددی اومدن.

سوهو=مگه چی توی اون نامه هست که تا الان هزار بار خوندیش و هر دفعه قیافت کیوت تر میشه.

مین آهه=چه زود کارتون تمام شد.

ددی زد توی سرم و گفن=

کریس=واقعا که تو منحرفی من نمی دونم تو شبیه کی شدی. وقتی اومدی این جا این قدر منحرف نبودی دختر

سوهو=خب این که معلومه .شبیه تو شده

کریس=چی؟

مین آهه=اپا چیکار ددیم داری.من شبیه اپا شدم

سوهو=چی.آخه من کی این قدر منحرف بودم که تو مثل من شدی

مین آهه=مثل همین یک ساعت پیش که تو ددی رو بوسیدی و ددی هم...

کریس=نو که هوشت از منم رد کرد.

سوهو= حالا یه بار من یه کاری کردم وقتی ددی جونت

کریس=یاااا بسه دیگه

سوهو= حالا به نفع خودت شده بایدم خوشحال باشی

کریس=عشقم ناراحتی نداره .

کریس= راستی مینی نگفتی توی این نامه چی نوشته

نامه رو دادم دست ددی و رفتم بین ددی و اپا نشستم . نمی دونستم از این که خانواده اصلیم از من خواستن بر گردم خوشحال باشم یا ناراحت.

کریس=مین آهه

اپا نامه رو از ددی گرفت و  خوند.

سوهو= مینی تو که...

اپا نتونست ادامه ی حرفش رو بزنه و شروع کرد به گریه کردن.

باورم نمی شد اپا داشت گریه می کرد.با بغضی که هر لحظه امکان داشت شکسته بشه گفتم=

مین آهه=اپا گریه نکن.من...

بغضم شکست و اجازه ی حرف زدن رو بهم نداد.خودم رو توی بغل ددی پرت کردم و گریه کردم.

مین آهه=م..ن نمی ...خوام از این جا برم. م..ن نمی خوام ش..ما رو ترک کنم.

ددی اپا رو هم بغل کرد و گفت=

کریس=مطمئن باش نمیذارم کسی تو رو به زور ببره.

سوهو=مطمئن باش تا وقتی که زندم نمیذاریم کسی تو رو با زور ببره

کریس=راستی تا حالا بهت گفته بودم وقتی گریه می کنی از سوهو هم کیوت تر میشی؟

سوهو=کریس خفه الان موقع بهم زدن این لحظه نیست.

ددی خندید و هر دومون رو بیشتر به خودش فشرد.

((اگه مین آهه بیشتر دقت می کرد. و این قدر بی احتیاط رفتار نمی کرد می تونست این آغوش رو تا همیشه داشته باشه.))

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد